کوهپیمائی سنگین ارتفاعات لند

جمعه 8 آذر 1392

   برنامه‌ریزی کانون برای برنامه‌های کوهنوردی پایان هفته در جلسات سه‌شنبه‌ها انجام می‌شود. برنامه‌ی این هفته کوه‌نوردی سنگین دو روزه با شب‌مانی در نظر گرفته شده بود، ولی به دلیل بارندگی که از چهارشنبه شب شروع شد و تا پنج‌شنبه نیز ادامه داشت شب‌مانی حذف و برنامه یک روزه شد.

 بر اساس پیش‌بینی هواشناسی روز جمعه می‌بایست هوا نیمه ابری و بدون بارش باشد که نشد و از ظهر غافلگیر شدیم و تا بازگشت باران بارید. هرچند اگر چند باری به کوهستان رفته باشی خواهی دانست برای هر فصلی علاوه بر پیش‌بینی هوا باید آمادگی هرگونه تغییرات آب و هوائی را داشته باشی که همینطور هم شد و اکثرهمنوردان تجهیزات و لباس اضافی همراه داشتند و همین باعث شد کوهپیمائی لذت بخشی داشته باشیم.

 اول صبح آفتاب و بعد با ارتفاع گرفتن شاهد مناظر بسیار زیبائی بودیم از جمله: مه و ابر و باد و باران و در گستره‌ی کوهستان مقابل کوه‌هائی درخشان زیر نور آفتاب و کوه‌هائی پوشیده از ابر سیاه و ریزشهای نقره‌ای باران و قله‌های "سپی سنگ" و "میدان ئه‌سته‌ر" پوشیده از برف که خستگی زیاد ناشی ازکوهپیمائی سنگین را به آرامشی سرشار از لذت تبدیل می‌کرد. ساعت 6:30 صبح و طبق معمول با میدل‌باس کاک حسین تیم 26 نفره ما به سوی دره شیخان حرکت کرد.

 هنوز جاده به دلیل بارندگی روز قبل گلی بود. ساعت 7:45 تازه هوا روشن شده بود به روستای "سرهولان" رسیدیم. دود تنور روستائی در هوای سرد صبحگاهی و جوانان ده که تازه بیرون زده‌اند صحنه‌ی خوشامد معمول است. کمی نرمش و گامهائی آرام در پاکوب روستا به دامنه‌ی صخره‌ای کوهستان "لند شیخان" و شنیدن  نفس‌های همنورد پشت سر و مثل همیشه آغاز کوهپیمائی با شوخی‌های همراهان و باز هم عکاس و فیلمبردار زحمت کش تیم را در بلندای جلوتر از خود دیدن و صدای خروشان نهری جاری در دره‌ی کناری که از غار "رفته" به اینجا سرازیز می‌شود، سکانسهائی از یک فیلم واقعی است که شب‌هنگام وقتی خسته به کانون گرم خانواده بازگشته‌ای بر پرده‌ی رویاگونه‌ی تصوراتت با آهنگی خوش از رضایت مرور می‌شود. اینجاست که دوست داری خوشی‌هایت را با همه‌ی آنهائی که دوست داری تقسیم کنی و برای همه توضیح می‌دهی و عکسها و فیلمها را نشان می‌دهی و مثل من ذوق زده‌ای تا شنبه بشود و گزارش و عکسها را به اشترک بگذاری تا همنوردان و دوستان دورت را در شادیت شریک کنی.(کل شنبه را برقهای فیبر نوری اینترنت ما خاموش بود گزارش موکول شد به یکشنبه)

سرقدم من بودم و اینبار کمی زودتر به دها‌نه غار رسیدیم. کسری می‌گفت همیشه میگویم "سرقدم کوتاه" ولی وقتی خودم سرقدم هستم تندتر راه می‌روم و همین باعث شد تا گلی بودن مسیر تراوس یال به غار خسته‌ام کند.

 صبحانه را در ورودی غار خوردیم و ساعت 10 صبح همگی با دست به سنگ شدن دیواره کناری غاربه طرف پشت بام آن و دامنه قله حرکت کردیم. حدود ساعت 12 بود سرعت وزش باد شاید به 30 کیلومتر در ساعت می‌رسیدو ابری بودن هوا و نزدیک شدن یک توده بارانی از دوربر سرما افزود، ضربان قلبم زیاد شد و دست چپم خواب رفته بود و مثل همیشه ناراحتی معده من در ارتفاعات نگرانم کرد که شاید نفر بعدی من باشم! با تصمیم سرپرست برنامه همنورد عزیز جمال عزیزی برای جلوگیری از هر اتفاقی همراه 5 نفر دیگر از همنوردان تصمیم گرفتیم بازگردیم. (یکی از همنوردان روز قبل تست سنگین ورزشی داشت و دیگری روز یکشنبه آینده مسابقه داشت و نمی بایست خود را بیشتر از این خسته کند که همراه من بازگشتند. تعدادی از همنوردان ما در دیگر رشته‌های ورزشی فعال هستند چون دومیدانی، بدن سازی، شنا و کیک بوکسینگ).

 ساعت 13 به غار رسیدیم و ناهار خوردیم.بارندگی شروع شده بود و سایر همنوردان بعد از رسیدن به کاسه قله، به دلیل تداوم باران و افزایش مه غلیظ  خیس از باران ساعت 14:30 به غار بازگشتند و پس از صرف ناهار و تعویض لباسهای خیس باز هم زیر باران لطیف پاییزی به طرف روستا بازگشتیم.نگرانی ما از گلی شدن زیاد جاده و احتمال گیر کردن مینی‌بوس بود که خوشبختانه به دلیل اینکه بیشتر جاده روستائی شن‌ریزی شده بود مشکلی پیش نیامد و در نهایت سلامت حدود ساعت 19 به مهاباد رسیدیم. و این باران تا صبح شنبه ادامه داشت و این زندگی من هم باز ادامه پیدا کرد تا باز هم همراه با همنوردان عزیزم به فکر برنامه‌ای دیگر برای ادامه زندگیمان باشیم.   

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این عکس تابستان امسال از قله میدان استر گرفته شده قسمتی از مسیر مقابل غار به لند در این برنامه

 

مسیر طی شده از ساعت ۱۰صبح بعد از صبحانه مقابل غار الی ساعت ۱۳در این برنامه

این عکس از قله میدان استر در زمستان سال قبل گرفته شده